اگر چه بیست و هشتمین نشست سران اتحادیه عرب در امان پایتخت اردن حول موضوعاتی چون: فلسطین، سوریه، لیبی، یمن ، مبارزه با تروریسم، وحدت دنیای عرب،مسئله آوارگان در خاور میانه برگزار شد، اما با مجموعه از شواهد و قراین اینگونه به نظر می رسید که این نشست قبل از آنکه برای موضوعات فوق باشد،بیشتر تلاشی برای تعریف نظم جدید محافل عربی برای مقابله با ایران و آنچه را که آنان تهدیدات فزاینده آن خوانده اند، شکل گرفت.البته این تلاش ها با توجه به سطح نازل مناسبات دیپلماتیک  ایران با محافل عرب امری عادی و طبیعی بوده و با صف آرایی های پیوسته ای که هرازگاه  در این گونه نشست ها یا نشست های مشابه علیه ایران شکل می گیرد، به داستان مکرر محافل تبدیل شده است. طبق انتظار و پیش بینی ها در این نشست ملک سلمان پادشاه عربستان و عبدالله دوم پادشاه اردن با انتشار بیانیه ای مشترک، ایران را به دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه، به شعله ور کردن فتنه، فرقه گرایی و حمایت از تروریسم متهم کردند.

   مسئله آن است که صف آرایی ضد ایرانی نشست امان در شرایطی رقم خورده است که بارقه های امید به بهبود در روابط ایران با محافل عرب با پیام وزیر امورخارجه کویت به دستگاه دیپلماسی ایران در ماه ژانویه  و متعافب آن با سفر دکتر روحانی به کویت و عمان در ماه فوریه وارد فاز تازه ای شده بود. اما با اعلام مواضع و رفتاری که در نشست امان از سوی ملک سلمان که همه نگاه های نشست تحت سایه مواضع او قرار داشت، امید به این بهبود در روابط را همچون نشست منامه و نظم پسا مونیخ کم رنگ کرد.

 

      در یک نگاه واقع بینانه باید گفت که اتهام گرایی و رویکرد های ضد ایرانی محافل عربی در دو علت اساسی ریشه دارد. علت اول ناشی از نگاه سنتی و کلاسیک محافظه کارانه دنیای عرب نسبت به ایران است. در این رویکرد ایجابی محافل عربی اساساً با نقش یابی منطقه ای ایران مخالفند و از تعیین کنندگی نقش ایران در منطقه هراس دارند. چراکه تعیین کنندگی نقش ایران موجب محاق نقش های راهبردی آنان در مناسبات منطقه خواهد شد. این رویکرد در دوران متاخر با نقش کشورهای محوری محافل عرب مانند عربستان،قطر و امارات باز تولید شده است و با رقابت های ژئو پولیتیکی آنهم بر سر برخی مناطق مشترک مناطقی چون: یمن،بحرین و جزایر سه گانه وضعیت فزاینده به خود گرفته است. علت دوم نیز ریشه در تحولاتی دارد که در بستر مذاکرات ایران با اعضای 1+5 در حل مذاکرات هسته ای رقم خورده است. به واقع مذاکرات ایران با اعضای 1+5 موجب نزدیکی ایران به غرب و النهایه دوری محافل عرب از آمریکای عصر اوباما شده است. در حال حاضر محافل عرب از نزدیکی ایران به غرب نگران هستند،لذا راهبرد های ضد ایرانی را عاملی اصلی برای  دوری غرب از ایران می دانند. مزید بر آن همین محافل از شروع شدن پروسه مذاکرات ایران با غرب، درک تهدیدات را بر اساس درک امنیتی تصور می کنند و عامل اصلی رادیکالیزه شدن تحولات امنیتی و سیاسی در غرب آسیا را ناشی از رفتار های مداخله جویانه ایران می دانند. البته علت دوم همانند عامل شتابزا عمل کرده و دستاویزی برای تصاعد بحران در مناسبات ایران با محافل عربی شده است. در مجموع آنچه را که محافل عربی تحت عنوان تهدیدات ایران در نشست های خود یاد می کنند، بیشتر از علت دوم ناشی است. به همین علت است که محافل عربی و کشور های حوزه خلیج فارس رفتار های ایران در کانونی بحرانی همانند یمن،بحرین،سوریه و عراق به رفتاری های بی ثبات کننده، بحران ساز و مخرب تعبیر می کنند.در چنین فرایندی محافل عربی و در راس همه آنها عربستان  تلاش داشته تا با اتکا به الگوی گسترش بحران فضای منطقه را ملتهب نموده و در این فرایند از ادبیات تحریک آمیز برای متهم سازی ایران و النهایه ایجاد یکپارچگی جهان عرب علیه ایران استفاده کند.در نشست اردن هم که در فرایند آن جدید ترین صف آرایی محافل عربی علیه ایران به نمایش در آمد،ضمن ارتقا موقعیت عربستان،ضرورت های مقابله با ایران بار دیگر در دستور کار قرار گرفت.این وضعیت را باید به معنای شروع فاز جدیدی از اقدام های بازدارنده اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس برای مقابله قدرت سیاسی و محدودسازی تعیین کنندگی نقش ایران در منطقه دانست. چنین فرایندی نشان می دهد که سنگر بندی های کشور های محافظه کار عرب به رهبری عربستان در حال گسترش و افزایش است. واقعیت های سیاست منطقه ای هم نشان می دهد که جهت گیری و الگوی کنش سیاست خارجی ایران رویکرد ژئوپولیتیکی عربستان را تغییر داده و آن را در جهت مقابله با ایران سازماندهی کرده است. مجموع این شرایط نشان می دهد که روابط دیپلماتیک ایران با اتحادیه عرب و کشور های حوزه خلیج فارس برای روزگاران آینده مبتنی بر الگوهای رادیکال و پر شدت خواهد بود.نکته آنکه چنین الگویی در روابط آینده ایران و کشور های خلیج فارس بدون حمایت و خارج از نفوذ آمریکا نخواهد بود.محققاً با توجه به سیاست های اعلامی ترامپ که همسو با مواضع محافل عربی است،بخش قابل توجهی از الگو های رادیکال و پرشدت در مقابله با ایران توسط آمریکا مدیریت و سازماندهی می شود.تنها مسیر عقلایی برای برون رفت از چنین وضعیتی گفتگو و مذاکره مستقیم از طرف کارگزاران دستگاه دیپلماسی این کشور ها با ایران خواهد بود. چراکه مسیر گفتگو و مذاکره مستقیم خواهد توانست از میزان تنش میان ایران و محافل عربی بکاهد.هم اینک شرایط برای به کار گیری گفتگو و مذاکره برای کاهش تنش وجود ندارد و اساساً با توجه به در میان بودن الگوی بازی قدرت از طرف عربستان، امکان به کار گیری گفتگو امری دشوار و دیر یاب است.در این میان،تنها راه ممکن برای برون رفت از وضع موجود، امتناع از اقدامات ایذایی و تحریک ساز از طرف ایران خواهد بود. مسلم است که هر گونه اقدام تحریکی از سوی ایران،موجب تصاعد بحران و نیز تنگ تر دایره مهار ایران از سوی محافل عربی خواهد بود.