کنفرانس امنیتی مونیخ  که روز جمعه ۱۷ فوریه در مرکز ایالت بایرن آلمان آغاز به کار کرده بود، دیروز به کار خود پایان داد. این کنفرانس با توجه به دستور کار خود این ویژگی را داشت که بتواند بر خلاف دوره های قبل کانون توجه رسانه ها و مفسران بیشتری باشد. چراکه  این کنفرانس قرار بود که در آستانه فصل تازه ای از آنارشیک و بی نظمی جهانی و منطقه ای فصل تازه ای از بازبینی در امنیت و سیاست بین‌الملل را حساس تر از همیشه باز کند.

در این راستا و بیشتر به جهت آنکه جهان در شرایط کنونی با چالش‌های امنیتی و سیاسی بسیاری روبه‌روست، این کنفرانس فرصتی را به وجود آورد که موضوع ایران در کنار سایر موضوعات اجلاس مطرح شود.  

در این ارتبا ط مایک پنس، معاون اول دولت دونالد ترامپ،به تکرار دعاوی یک ماه گذشته دولت جدید آمریکا علیه ایران پرداخت و دوباره ایران را اصلی ترین کشور حامی تروریسم در جهان و منطقه خاورمیانه خطاب کرد. او همچنین بر خطر بالقوه ایران تاکید و آن تهدیدات فزاینده را چالش مهم امنیتی حال حاضر آمریکا و همپیمانش در منطقه تاکید کرد و بیان کرد که  امروز اصلی ترین کشور حامی تروریسم یعنی ایران  به رفتارهای خود برای بر هم زدن ثبات منطقه خاورمیانه ادامه می دهد و به لطف برداشته شدن تحریم های اقتصادی در قالب برجام و توافق هسته ای، اکنون ایران منابع اضافی و بیشتری برای تقویت این رفتارهای خود دارد. تحت حاکمیت دولت دونالد ترامپ، ایالات متحده کاملا متعهد است که اطمینان حاصل کند که ایران هیچ گاه به سلاح هسته ای دست پیدا نکند،به گونه ای که  قادر به تهدید آمریکا و متحدانش در منطقه به ویژه اسرائیل نباشد.

تردیدی نیست که این اظهارات مقامات آمریکا در کنفرانس مونیخ را باید فصل تازه ای از تنش در روابط دانست و به معنای آن است که دولت ترامپ همه منابع خود را برای محدود سازی ایران و تعیین کنندگی نقش آن در منطقه به کار می گیرند.غیر منتظره هم نیست که  با توجه به بزرگنمایی تهدید ایران،آمریکا بتواند سیاست های معطوف به همبستگی و چند جانبه گرا را علیه ایران سازماندهی و سایر قدرت های بزرگ از جمله انگلستان و مجموعه های اسرائیل محور را همراه خود کند. هدف عمومی آمریکا در این سیاست تعقیب راهبرد مهار و بازدارندگی آنهم با امید به ایجاد تغییر در مواضع ایران است، به این معنی که اگر ایران در فضای همکاری جویانه با سیاست بین الملل ایفای نقش نماید، در آن شرایط به نتایج مثبت راهبردی نایل خواهد شد. برای عبور از این مرحله ایران دو راه پیش رو دارد. اول واکنش متقابل مبتنی بر شدت عمل در حوزه هایی است که آمریکا در آن حوزه ها منافع حیاتی دارد. و دوم آنکه ایران بتواند به منظور تداوم نقش در منطقه و خروج از وضعیت مهار، در چارچوب های مورد نظر آمریکا رفتار کند. این امر به معنای آن است که نه تنها سیاست های مورد پیگیری آمریکا در قالب و قاعده خاصی ارائه می شود،بلکه آنان مسئله محدودیت های زمانی را نیز مورد تاکید قرار می دهند. بدون شک گزینه دوم متضمن مطلوبیت های راهبردی بیشتری برای ایران است. زیرا شرایط را برای تعیین کنندگی نقش در منطقه فراهم و از بد بینی های امنیتی در منطقه خواهد کاست و از همه مهمتر آنکه دو کشور در فضای اعتماد بیشتری ایفای نقش می کنند.