روز های دشوار رئیس جمهور
اما و اگرها و تردیدها پیرامون ماندن و نماندن وزاری فرهنگ و ارشاد،ورزش و جونان،آموزش و پرورش با استعفا و برکناری آنان به پایان رسید.حال که تکلیف این سه وزارتخانه با استعفا و برکناری وزاریش روشن شد،غیر منتظره نیست که دشواری هایی از پس این استعفاها و برکناری بروز یابد. بدیهی است که دشواری و پس لرزه های این استعفاها و برکناری قبل از هر چیز متوجه حسن روحانی است.این پس لرزه ها به دو گونه شرایط و موقعیت سیاسی حسن روحانی و ادامه کار را در شرایطی که مدت زیادی به پایان دور اول دولتش باقی نمانده، دشوار می سازند.
اولین دشواری پیش روی حسن روحانی ناشی از انتقاد نزدیکان دولت و همچنین منتقدان همیشگی آن یعنی جریان دلواپسان است.نقد منتقدان نزدیکان دولت بدان جهت باعث رنجش خاطر و دشوار شدن شرایط برای حسن روحانی می شود که چرا او با انتخاب وزرایی از جنس وزرای مستعفی و برکنار شده ضعیف عمل کرده و از دقت لازم در انتخاب به دور بوده است؟ آنان همواره می گویند و خواهند گفت که مگر حسن روحانی از تجربه کار و وزارت در وزارتخانه هایی چون فرهنگ وارشاد و وزیر و آموزش و پرورش فاقد آگاهی بوده که اینگونه در انتخاب بی مهابا و شتاب زده عمل کرده است؟ لا اقل حسن روحانی می بایست با توجه به تجربه وزارتخانه وزیرکشی چون: وزارت ارشاد و آموزش و پرورش، وزرایی را انتخاب می کرد که بتوانند در برابر تزاحم ها،کارافزایی ها، انتقادات و چالش های موجود را تحمل کنند و از خود در برابر همه ناملایمات آن سپر انسانی بسازند. در نگاه و باور نزدیکان دولت،چنین انتخاب هایی با چنین فرجامی به معنای خود زنی سیاسی است که مسئولیت بخش اعظم آن بر عهده خود اوست و در این فقره او دیگر نمی تواند مسئولیت چنین خسرانی را با فرافکنی و دلیل تراشی به راهبردهای مخرب جریان رقیب حواله دهد.لااقل تجربه مخاطرات این وزاتخانه ها می بایست حسن روحانی را متوجه اهمیت وحساسیت آن می کرد که هر نامزدی را برای امر وزارت انتخاب نکند و اینکه در انتخاب وزرا برای این وزارتخانه ها وسواس و دقت به خرج می داد.در همین راستا،نقد منتقدان همیشگی دولت یعنی جریان دلواپسان بیشتر بدان جهت مایه دشواری شرایط برای حسن روحانی در روزگاران پسا استعفا است که آنان این سلسله استعفاها را به معنای شکست سیاست های فرهنگی دولت می دانند.در واقع شکست سیاست های فرهنگی که به دنبال شکست سیاست اقتصادی و خارجی دولت رخ داده است، در نزد دلواپسان اینگونه تلقی می شود که آنان مزد تلاش سازمان یافته خود را در ناکام گذاشتن برنامه های دولت با چنین استعفاهایی گرفته اند.ضمن آنکه این استعفاها، جریان منتقد همیشگی دولت و دلواپسان را برای ادامه کارشکنی ها و تزاحم ها در آینده امیدوار می سازد.لذا غیر منتظره نیست که در سایه این امیدواری و تجدید قوا، فاز جدیدی از بحران سازی و مانع تراشی در ادامه کار دولت روحانی آغاز و تکرار شود.
دومین دشواری پیش روی حسن روحانی در چگونگی ادامه کار این وزارتخانه ها است.آنچنانکه از زوایای پیدا و پنهان پیداست، قرار است که اجرای کار و برنامه های این وزارتخانه ها به وسیله سرپرستان، معاونان و در صورت لزوم حتی با وزاری جدید ادامه یابد. در این ارتباط این دغدغه خاطر و دشواری بدان جهت است که روند و فرایند کار در این وزراتخانه ها باید چگونه صورت بپذیرد که هم نزدیکان دولت را راضی نماید و هم منتقدان را ؟ به نظر می رسد که دغدغه و دشواری های این شق از دشواری به مراتب دشوار تر از نقد نزدیکان دولت و نقد منتقدان همیشگی اش یعنی دلواپسان باشد.
به هر تقدیر این استعفا ها یا با هدف ترمیم کابینه و یا عقب نشینی در مقابل جریان رادیکال و یا ناشی از هر علت دیگری که بوده، نشانه خوبی برای ادامه کار دولت حسن روحانی نیست. حسن روحانی باید به منظور جلوگیری از شکست در برنامه های فرهنگی، تمام اهتمام و مساهمت خود را برای بهینه شدن انجام امور در این وزارتخانه ها مصروف دارد تا این وزراتخانه یا وزراتخانه های دیگر گرفتار مصائب استیضاح یا استعفا نشوند.حسن روحانی باید بداند که خیزش جریان مخالف سیاست های او رو به تصاعد است و آنان از هیچ کوششی برای ناکام کردن برنامه های او دریغ نمی کنند و تلاش خواهند کرد که با فرصت هایی که در اختیارشان قرار می گیرد، سناریو های جدید را با هدف بحران سازی و کار افزایی در دستور کار قرار دهند.بدیهی است که خنثی سازی این برنامه های بحران زا و چالش آفرین جز با اتخاذ تدبیرمناسب توام با حزم میسر نیست و گرنه در همچنان بر پاشنه گذشته اش خواهد چرخید.