انتخابات دهم را باید تجلی جمهوریت در معنی دقیق سیاسی اش دانست.این انتخابات که با مشارکت آگاهانه و معنی داری صورت گرفت،از یک سو تمرینی برای صرف فعل سیاسی بلوغ یافته بود و از سوی دیگر خروج از ناتوانی هایی بود که از جانب دو طیف از دلواپسان غرب ستیز داخلی و دلواپسان غربزده بیرونی،عامدانه بر ملت ایران تحمیل شده بود.این انتخابات نشان داد که ملت ایران می تواند در بزنگاه های تاریخ، سرنوشت خود را به دست خویشتن رقم زند و محتاج نسخه های خشونت زده و القائات دروغین و فرصت طلبانه آن دو طیف از دلواپسان برای گذار به دموکراسی نباشند.این انتخابات نشان داد که مردم می توانند با انتخابی آگاهانه سکان هدایت فضای سیاسی و اجتماعی خود را به دست کسانی بسپارند که نه دشمنان امید ملتند و نه دشمنان تغییر.

    حضور مردم ایران در پای صندوق آراء انتخابات دهم،رای به تبدیل کردن ناتوایی ها و کم توانایی ها به توانایی ها بود. رای مردم ایران در این نوبت از انتخابات  نشان داد که رادیکالیسم و افراط گرایی دیگر نباید در فضای سیاسی و اجتماعی ایران جایی داشته باشد. این انتخابات نشان داد که می توان  برای تغییرات ضروری حتی با بال های شکسته نیز پرواز کرد. این آرا نشان داد که برای تبدل ناتوانی ها و کم توانایی ها به توانایی ها،به عاملیتی جز کارگزاران داخلی نیاز نیست و در سطحی بالاتر نشان داد  که سر رشته همه تحولاتی که در فضای سیاسی و اجتماعی ایران اتفاق می افتد،الزاماً همگی از آبشخوری مثل رودخانه تایمز لندن سرچشمه نمی گیرند و این که اساسا این تحولات را نمی توان حاصل دسیسه های پنهانی دشمنان فرضی و البته دائمی مردم ایران دانست.رای مردم ایران در این نوبت از انتخابات رای به تدبیر و امید بود،تدبیر و امیدی که در مسیر عقلانیت و منطق قرار داشت و در ادامه سیاست تغییر سال 1392 بود.در فرازی دیگر رای مردم ایران در این نوبت از انتخابات،نشان داد که می توان گفتمان تکراری و غیر منعطف حاکم بر سیاست قدرت را به چالش گرفت و خواسته ها و مطالبات نویی را برای تغییر به نمایش گذاشت. سکانس و اپیزود اول حضور این گام ها در زمان ثبت نام‌ها نامزد های انتخاباتی تجلی یافت که البته بر مذاق و کام دلواپسان غرب ستیز داخلی خوش‌نيامد و برای هواداران تغیر تبدیل شد به یک داستان پر از آب چشم.سکانس و اپیزود دوم حضور این گام ها در روز هفتم اسفند1394 و متعاقب آن در دهم اردبیهشت 1395 در مشارکت حداکثری و معنا داری تبلور یافت.به واقع انتخاب مردم در این نوبت از انتخابات،حامل این پیام برای آحاد ملت بود که اگر چه قدمهایشان برای نیل به امید کوچک است، اما زیباست و می توان اکثریت خاموش را برای تغییر به پای صندوق آراء آورد و در نهایت اینکه می شود و ما می توانیم. و اینک و در ادوار پسا انتخابات نکته آن است که نباید در مقابل هم صدایی دلواپسان غرب ستیز داخل و همچنین کاسبان و دلواپسان نا امید غرب زده و وابسته، احساس ضعف کرد.آنانی که ملت ایران را در تعیین سرنوشت خود ناتوان می پندارند، نمی دانند که عصر وداع با ناتوانی ها به سر آمده و نمی دانند که امروزه قدرت یک برگ رای برای اصلاحات و تغییر به مراتب بیشتر از یک گلوله تفنگ است. آنانی که ملت ایران را در تعیین سرنوشت خود ناتوان می پندارند، باید بدانند که با یک برگ رای آگاهانه و توام با شور و شعور سیاسی، می توان به تغییرات مطلوب رسید. هم اینک باید به یمن و برکت صرف کردن فعل خواستن برای تغییر و نیل به امید از طرف مردم ایران،باید به همه دلواپسان غرب ستیز و دلواپسان غرب زده نشان داد که  آینده ایران و روزگاران پسا برجام و آماده ساختن برجام های دیگر حاصل همان توانستن ها و خواستن ها و نیز دخالت ما عاملان و کارگزاران داخلی خواهد بود، نه تفکرات پوسیده و نخ نمای دایی جان ناپلئونی و دسیسه های دشمنان فرضی.برای تحقق این منویات به تمرین و ممارست آرمان ها و پرنسیب های دموکراسی و نیز اعتماد زایی که معطوف به شدن ها و توانستن هاست نیاز است و مسلم است که به آموزه های وبر،هگل،مارکس و پوپر حاجت نیست.