مذاکرات ایران با گروه 1+5 با هدف حل بحران هسته ای در نشست لوزان و ژنو با همه جزر و مد های خود به پایان آمد و متضمن دستاورد های استراتژیک برای طرفین مذاکره بود.در تبیین نیل به دستاوردهای استراتژیک همین بس که طرفین مذاکره در راستای منطق دیپلماسی توانستند در گام تخست به میزانی از اعتماد مورد نظر دست یابند.مزید بر آن،غرب به جهت موازنه تهدید در جغرافیای خاورمیانه تا اندازه ای خیالش از امنیت بزرگترین هم پیمان استراتژیکش یعنی رژیم صیهونیستی و دیگر متحدان منطقه ای اش یعنی محافل سنتی و محافظه کار دنیای عرب آسوده ماند و ایران نیز توانست بر سر حقوق مسلم هسته ای و  نیز خطوط قرمز نظام ایستادگی کند. جدای از دستاورد های قابل پیش بینی که از پس نشست این مذاکرات حاصل شد،غیر منتظره نبود که برنامه برجام موجب پس لرزه ها و موضع گیری های جناحی در سپهر عمومی سیاست طرفین مذاکره شود.آنچه که از شواهد و  قراین بر می آید،پس لرزه ها و موضع گیری های جناحی ایجاد شده در ایران از سوی دلواپسان و بقایای جبهه پایداری در مجلس  صورت گرفت.از دیگر سو همین پس لرزه ها و مواضع جناحی در گروه 1+5  و در راس آن ایالات متحده آمریکا ایجاد شد.به واقع  بیشترین پس لرزه ها در سپهر سیاست عمومی ایالات متحده آمریکا از سوی برخی  نمایندگان کنگره مرکب از مجلس سنا و نمایندگان،گروه آیپک و مجموعه های اسرائیل محور و کشور های محافظه کار عرب منطقه دامن زده شد.در ابتدا و با توجه به صرف هزینه های هنگفت از سوی گروه آیپک اینگونه به نظر می رسید که اوباما و گروه کاری اش نتوانند از سد کنگره عبور نمایند،اما اینگونه نشد و در دوئل اوباما با کنگره،پیروز میدان کاخ سفید بود. در ایران هم موضوع احاله و عدم احاله برجام به مجلس تا حدی موجب جدال های سیاسی و تولید بحران در بستر تنش شد و موضع گیری های فراوانی را ایجاد کرد.این موضع گیری ها تا به حدی بود که پای گروه مذاکره کننده را  در چند نوبت برای تنویر جزئیات برجام  به  کمیسیون سیاست خارجی مجلس کشاند، اما مساهمت گروه مذاکره در تنویر جزئیات برجام نتوانست موجب اقناع اعضای کمیسیون سیاست خارجی مجلس و دلواپسان دیگر گردد.در کشاکش موضع گیری های گروه مذاکره با اعضای کمسیون سیاست خارجی برای تنویر جزئیات برجام،موضع صریح مقام معظم رهبری مبنی بر احاله برجام به مجلس و مکانیسم های قانونی، تا حدی موجب تعدیل در موضع گیری های دلواپسان و اعضای کمیسیون سیاست خارجی مجلس شد و از حدت  آن کاست،اما احاله  و عدم احاله برجام به مجلس همچنان به موضوع داغ و سر فصل مباحث باقی ماند. نتیجه آنکه کمسیون سیاست خارجی مجلس بررسی برجام را در دستور کار قرار داد.حال با توجه به فضای پسا وین،موضوعی که در این راستا قابل توجه است،آن است که دلیل اصرار اعضای کمیسیون سیاست خارجی مجلس و دلواپسان بر سر برنامه برجام  چیست و چرا اساساً بر آن تاکید می گردد.؟شاید دلواپسان پاسخ به این پرسش را در لزوم نقش مجلس در رسیدگی موضوع از منظر سازو کار های قانونی می بینند.لذا از منظر قانونی اگر چه اصرار و انهماک اعضای کمیسیون سیاست خارجی مجلس و گروه دلواپسان بر سر برنامه برجام به مجلس محلی از اعراب دارد،اما پرسش اصلی آن است که چرا اعضای کمسیون سیاست خارجی مجلس به دستاورد های استراتژیک تیم مذاکره و به آرامش فضای پسا لوزان و وین التفاتی نمی نمایند؟در ضمن،چرا همین اعضای کمیسون سیاست خارجی و دلواپسان در قبال هشت سال عملکرد دولت قبلی و تیم مذاکره کننده اش مواضعی انتقادی نداشت و هیچ توضیحی را جهت تنویر جزئیات مطالبه نمی نمود،در حالیکه همان تیم با دیپلماسی رادیکال، تهاجمی و فرصت سوزی کشور را در آستانه جنگ،تحمیل تحریم،تورم و رکود اقتصادی قرار داد؟ مزید بر آن،اعضای کمیسیون سیاست خارجی مجلس و دلواپسان  به چه میزان از تخصص گرایی خود  باید در وقت حاضر از تیم مذاکره کننده حساب و پاسخ بخواهند؟ و دیگر اینکه چرا  اعضای کمیسیون  سیاست خارجی مجلس و دلواپسان تمایل دارند حاصل دو سال مجاهدت و چانه زنی تیم مذاکره کننده در حل بحران هسته ای را  به از دست دادن دستاورد ها تعبیر و کارنامه دیپلماسی چنین تیمی را  سیاه نمایی تلقی نمایند؟ نکته غیر قابل انکار آنکه اعضای کمیسیون سیاست خارجی مجلس و دلواپسان.در وقت حاضر  بیشتر به نیمه خالی لیوان تیم هسته ای نظر دارند و به نیمه پر آن که نوعی امید را در آسمان تیره و تار سیاست ایران دمیده، بی توجه اند. شواهد و قراین نشان می دهند که طرز تلقی از دیپلماسی بین اعضای مذاکره کننده هسته ای دولت قبل با تیم مذاکره کننده هسته ای فعلی متفاوت باشد.اعضای کمیسیون سیاست خارجی مجلس و دلواپسان به این مسئله توجه ندارند که تیم مذاکره کننده به مدد ظرافت ها و هنر  دیپلماسی معطوف به مصالحه چگونه  توانست شش قدرت برتر دنیا را در مقابل منطق دیپلماسی خود تسلیم و به زانو در آورد و مدافع حقوق مسلم هسته ای ملت ایران باشد و از همه مهمتر،چرا اعضای کمیسیون سیاست خارجی مجلس و دلواپسان به این مسئله توجه ندارند که هنر دیپلماسی تیم مذاکره کننده هسته ای،چگونه توانست همه نقشه های گروه آیپک و مجموعه های اسرائیل محور و محافل محافظه کار عرب را نقش بر آب کند؟در بعد دیگر،اعضای کمیسیون سیاست خارجی مجلس و دلواپسان به این امر توجه ندارند که هنر دیپلماسی تیم مذاکره کننده هسته ای چگونه توانست بنیامین نتانیاهو دشمن شماره اول ایران را در اجرایی سازی نقشه های پلیدش ناکام سازد؟ در حالیکه همین دشمن شماره یک، چیزی جز به امحای ایران راضایت نمی داد و راضی نمی شد؟ اعضای کمیسیون سیاست خارجی مجلس و سایر دلواپسان باید به این نتیجه و به این میزان از درک و تعقل حقوقی و سیاسی برسند که دیپلماسی نه در قرار دادن کشور در آستانه جنگ،نه در تحمیل تحریم،نه در ایجاد فضایی معطوف به منازعه و از سرگیری پروسه غیریت سازی برای ابراز وجود،بلکه  هنر دیپلماسی در گفتگو،مذاکره،حل مخاصمات و منازعات،اتخاذ راهبرد سازنده گرایی،رفع پروژه ایران هراسی و در نهایت تحقق منافع ملی  می باشد.هنری که تیم مذاکره کننده هسته ای در سایه رهنمود های ارزنده مقام معظم رهبری،به خوبی ازعهده آزمون آن برآمده است. خوانشی بر رویکرد های اعضای جبهه پایداری و اصول گرایان تندرو در مجلس از همان آغاز فعالیت تیم مذاکره هسته ای مبین این واقعیت است که کنش ها و الگو های رفتاری آنان بیشتر نوعی کار شکنی بر سر راه دولت تدبیر و امید و  مآلاً سیاه نمایی کارنامه اعضای تیم مذاکره کننده هسته ای بوده تا دغدغه برای تامین منافع ملی. به این ترتیب و با توجه به شواهد و  نیز با توجه به موضع گیری های حال حاضر برخی از اعضای کمیسیون سیاست خارجی و دلواپسان که افق فکری شان هیچ مقارنتی با رویکرد های دولت تدبیر وامید ندارد،، به نظر می رسد که در صورت تاکید کمسیون سیاست خارجی مجلس بر سر برجام دستاورد های تیم مذاکره هسته ای مورد وتوی جبهه پایداری و اصول گرایان تندرو قرار گیرد.با توجه به مجموعه محاجاتی که برای اهمیت راهبرد تیم مذاکره کننده هسته ای اقامه شد،و نیز با توجه به مواضع اعلامی و وقوف کامل تیم مذاکره هسته ای بر جزئیات برجام،به نظر می رسد که حاجت به تاکید بر جزئیات برجام از سوی کمیسیون سیاست خارجی مجلس نباشد و در صورت تاکید باید آن را آغازی برای یک پایان دانست.آغازی  که  وضعیت و سناریو های گذشته،داستان پایان ناپذیر و  مکررش خواهد بود.از آثار سوء تاکید بر برجام به مجلس آن خواهد بود که شرینی آرامش پسا لوزان و وین تلخ و آسمان صاف سیاست ایران به تیرگی خواهد گراید.این فرضیه زمانی تقویت می گردد که  هم ایران و هم گروه 1+5 نتوانند از عهده تعهدات خود با توجه به مفاد مندرج در فاکت شیت و منشور وین بر آیند.