استراتژی مهار دو جانبه در سیاست خارجی آمریکا
چکیده:
مدت کوتاهی است که اصطلاح جدید « مهار دوجانبه»(1) در ادبیات سیاسی- استراتژی ایران و جهان به چشم می خورد. این اصطلاح که معرّف استراتژی دولت کلینتون در خاورمیانه می باشد صراحتاً مهار جمهوری اسلامی ایران در کنار اعمال محدودیت علیه عراق مطرح می کند. با این وصف، استراتژی دولت دمکرات آمریکا در خلیج فارس با هدف مهار دوجانبه ایران و عراق تهدیدی علیه امنیّت ملی و بقای جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود. امروزه شواهد نشان می دهد که چگونگی برخورد با جمهوری اسلامی در بطن مباحثات استراتژیک رهبران سیاسی – نظامی و استراتژیستهای آمریکا قرار دارد. تحرکات سیاسی- نظامی آمریکا در جهان و منطقه به منظور منزوی کردن ایران و اعمال فشارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی حکایت از آن دارند که روند اجرای استراتژی مهار دوجانبه از مدتی پیش آغاز شده است
کلید واژگان: آمریکا ،استراتژی، خلیج فارس ،مهار دوجانبه،جمهوری ایران، کلینتون ،مکانیزمهای اجرایی
مقدمه
مدت کوتاهی است که اصطلاح جدید « مهار دوجانبه»(1) در ادبیات سیاسی- استراتژی ایران و جهان به چشم می خورد. این اصطلاح که معرّف استراتژی دولت کلینتون در خاورمیانه می باشد صراحتاً مهار جمهوری اسلامی ایران در کنار اعمال محدودیت علیه عراق مطرح می کند. با این وصف، استراتژی دولت دمکرات آمریکا در خلیج فارس با هدف مهار دوجانبه ایران و عراق تهدیدی علیه امنیّت ملی و بقای جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود. امروزه شواهد نشان می دهد که چگونگی برخورد با جمهوری اسلامی در بطن مباحثات استراتژیک رهبران سیاسی – نظامی و استراتژیستهای آمریکا قرار دارد. تحرکات سیاسی- نظامی آمریکا در جهان و منطقه به منظور منزوی کردن ایران و اعمال فشارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی حکایت از آن دارند که روند اجرای استراتژی مهار دوجانبه از مدتی پیش آغاز شده است و اینک در ابعاد و سطوح مختلف جریان دارد. اگر چه راهبرد مهار و انزوای ایران از بدو پیروزی انقلاب اسلامی در صدر برنامه های دولتهای کارتر، ریگان و بوش قرار داشته است اما به نظر می رسد دولت کلینتون با طرح و استراتژی جدیدی برای مقابله با جمهوری اسلامی وارد صحنه شده باشد. در این نوشتار تلاش می شود تا ارکان طی استراتژی مهار دوجانبه یعنی محتوای نظری و فکری، اهداف و مکانیزم اجرایی آن مورد بررسی قرار بگیرد.
طرح اولیه استراتژی مهار دوجانبه
در ماه مه 1993 (خرداد 1372) « مارتین ایندیک»(2) مدیر کل خاور میانه ای وزارت امور خارجة امریکا و مسئول امور خارجه در شورای امنیّت ملی دولت کلینتون طی سخنانی در« مؤسسة مطالة سیاسی خاورمیانة واشنگتن»(3) در خصوص سیاست گذاری خارجی کاخ سفید در خاورمیانه برای اولین بار از استراتژی جدید آمریکا در خلیج فارس با عنوان « مهار دو جانبه» سخن به میان آورد. وی با اشاره به استراتژی دهة 1980 آمریکا در قبال ایران و عراق که مبتنی بر « ایجاد تعادل بین دو کشور با تکیه بر یکی علیه دیگری» بود و اذعان صریح به شکست آن اظهار داشت:«سیاست دولت کلینتون با هدف بازدارندگی ایران و عراق در وهله نخست از این ارزیابی نشأت می گیرد که رژیمهای این دو کشور از نقطه نظر منافع مادی در منطقه، خطرناک محسوب می شوند. بنابراین، این استدلال را که بایستی به بازی کهنة موازنة قدرت بین آنها ادامه داد و به یکی کمک کرد تا به سطح دیگری برسد. پذیرفته نیست. ورشکستگی چنین سیاستی نه تنها در حملة عراق به کویت کاملاً به اثبات رسیده است بلکه هر ارزیابی منصفانه ای در مورد خصومت هر دو رژیم، این مطلب را کاملاً آشکار می سازد که آنها دشمن آمریکا و متحدین آن در منطقه می باشند. به نظر استراتژیستهای امریکا، واشنگتن نیازی ندارد برای مقابله با ایران و عراق به طرف دیگری متکی باشد، بلکه باید تا آنجا که توان دارد حضور نظامی خود را در منطقه خلیج فارس حفظ کند و بلند پروازیهای نظامی ایران و عراق را مهار نماید.»(1)به این ترتیب به دنبال سخنان مارتین ایندیک استراژی مهار دوجانبه طرح و در محافل سیاسی آمریکا مورد نقد و ارزیابی قرار گرفت و سرانجام به عنوان یک استراتژی سیاسی- نظامی جایگاه خود را پیدا کرد.
مبانی نظری و فکری استراتژی مهار دوجانبه
استراتژی مهار دوجانبه بخشی از استراتژی امنیّت ملّی کلینتون و برآیند نگرش رهبران سیاسی- نظامی و استراتژیستهای امریکا در قبال تحولات بین المللی، خلیج فارس و دو کشور ایران عراق است. بر اساس استراتژی امنیّت ملّی آمریکا،« واشنگتن حساسیت شدیدی نسبت به رویدادها و فعل و انفعالاتی که منجر به کاهش یا به خطر افتادن منافع امنیّت آمریکا می گردد، دارد.»(2) بر این پایه، فعل و انفعالاتی که در منطقه استراتژیک خلیج فارس با ظهور« دو قدرت متخاصم» با« منافع حیاتی آمریکا» به چشم می خورد لزوم« لزوم بازدارندگی ایران عراق» را در نظر آمریکا را دو چندان کرده است. از نظر استراتژیستهای آمریکا، عراق بطور نسبتاً کاملّی مهار شده اما جمهوری اسلامی ایران« در پنج زمینه تهدیدی جدّی علیه ایالات متحده و جامعه جهانی » محسوب می شود. مارتین ایندیک طراح استراتژی مهار دو جانبة موارد پنجگانه را این چنین برشمرده است:
1) ایران در ردیف اول کشورهایی قرار دارد که از تروریسم و آدمکشی در سطح جهانی حمایت می کند؛
2) ایران با حمایت حماس و حزب الله سعی می کند فعالیّتهای ما را برای پیشبرد فرآیند صلح بین اسرائیل و فلسطینیان و کشورهای عربی عقیم نماید؛
3) ایران با همکاری کشور سودان در پی سرنگونی دولتهای دوست ما در منطقه می باشد؛
4) ایران از طریق فعالیّت های پیگیر خود در جهت تولید تسلیحات تهاجمی، بدنبال کسب تواناییهایی است که بتواند از راههای نظامی بر خلیج [فارس]مسلح شود؛ و مهمتر از همه اینکه،
5) ایران در پی کسب تواناییهای هسته ای زیان آور و موشکهای بالستیک و انتقال تسلیحات مخرب همگانی به منطقه خاورمیانه می باشد.(3)
با چنین نگرشی نسبت به جمهوری اسلامی ایران، استراتژیستهای دولت کلینتون بر این باورند که در حال حاضر شرایط لازم برای« مهار» ایران وجود دارد: اولاً با اضمحلال شوروی و نابودی بلوک شرق، آمریکا در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه از وضعیت مطلوبی برخوردار است و آرایش نیروها در این منطقة استراتژیک به نفع واشنگتن جریان دارد. ثانیاً، پیروزی آمریکا در جنگ با عراق و علاقمندی متحدین آن کشور در منطقه به همکاری نظامی با واشنگتن، آمریکا را در وضعیت برتری نسبت به گذشته قرار داده است. ثالثاً، در حال حاضر اهداف تهدید آمیز ایران فراتر از تواناییهای آن می باشد، لذا آمریکا باید هر چه سریعتر به مقابله با تهدیدات ایران بپردازد، زیرا اگر امروز آمریکا در تلاشهای خود برای تعدیل رفتار ایرانیان شکست بخورد پنج سال دیگر ایران دارای چنان تواناییهایی خواهد شد که یک تهدید واقعی برای اسرائیل، دنیای عرب و منافع غرب در خاورمیانه محسوب می گردد.
با این حال، مفروضه های دیگری نیز مطرح می باشند که برخی از آنها عبارتند از:
1) سیاست آمریکا در قبال ایران و عراق در دهْ 1980 که مبتنی بر ایجاد تعادل بین دو کشور با تکیه بر یکی علیه دیگری بود، در عمل با شکست روبرو شده و موجب « افتضاحات جبران ناپذیری همچون ماجرای ایران- کنترا و عراق گیت» شده است.
2) تصور اینکه می توان در داخل جمهوری اسلامی ایران میانه روها را علیه تندروها بکار گرفت، تصور نادرستی بوده است و میانه روها تقصیر زیادی در تنشهای موجود فیمابین دو کشور دارند و اساساً«در ایران میانه روها خطرناکتر از تندروها هستند.»
3) تاکنون نوعی عدم توازن ساختاری بین روشهای مقابله با ایران و عراق وجود داشته و ایران هنوز با نوع برخورد بین المللی که با عراق شده، مواجه نگردیده است. لذا آمریکا باید این عدم هماهنگی بین المللی در مقابله با ایران را از بین ببرد. و سرانجام اینکه:
4) دولت کلینتون باید همان سیاستی را که بیش از نیم قرن در قبال شوروی سابق در پیش گرفته بود، در مورد ایران نیز بکار گیرد.
آنتونی لیک(4) مشاور امنیّت ملّی کلینتون در مقاله ای که در مجله امور خارجی به چاپ رسید، با اشاره به طرح جرج کنان(5) برای« مهار شوروی سابق » تأکید کرد:« آمریکا باید فشارهای خود بر ایران را بشدت افزایش دهد تا در نتیجة این فشارها ایران مجبور به تعدیل رفتار خود گردد.» پاتریک کلاسون(6) محقق انستیتوی سیاستگذاری خاور نزدیک نیز در این باره نوشت:« بهترین راه برخورد با ایران بکارگیری سیاستی مستمر در جهت اعمال فشار و محدودیتهای هر چه بیشتر در قبال ایران است تا نهایتاً مشکلات داخلی رژیم موجب انفجار درونی آن گردد.»(4)
اهداف استراتژی مهار دوجانبه در قبال جمهوری ایران
همانگونه که اشاره شد در استراتژی دولت کلینتون ایران کشوری« یاغی» و همطراز با عراق شناخته شده است. کشوری که بنا به گفته فردهالیدی« همواره موجبات نگرانی رؤسای جمهوری سابق آمریکا از جیمی کارتر تا ریگان و بوش را فراهم کرده است و گویا در مورد بیل کلینتون نیز این حقیقت مصداق پیدا کرده است.» بنابراین اقدامات محدود کنندة آمریکا علیه ایران که از سوی رؤسای جمهور قبلی اتخاذ شده، باید بطور یکجانبه به منظور ایجاد تغییراتی در رفتار ایران ادامه یابد. این اقدامات می تواند چهار هدف طی داشته باشد. بوریس لینگن کاردار سابق آمریکا در تهران و یکی از گروگانهای آمریکایی سفارت آن کشور در ایران این اهداف را چنین برشمرده است:
1) تأمین ثبات و امنیّت خلیج فارس: اگر چه این مسأله یکی از جنبه های اساسی منافع آمریکاست و ما در جریان جنگ خلیج فارس برتری عمده ای در صحنه کسب کرده ایم و ظاهراً این مسأله توسط ایران پذیرفته شده ولی حقیقت امر آن است که ایران این مسأله را مغایر با نظر خود در رابطه با امنیّت خلیج فارس می بیند و معتقد است که امنیّت خلیج فارس می بایست توسط کشورهای منطقه تأمین شود؛
2) حفظ جریان مذاکرات صلح خاورمیانه و ممانعت از تداوم حمایت مالی و ایدئولوژیکی ایران از حزب ا….. و حماس: ایران امروزه با این سیاست آمریکا در منطقه مخالفت می ورزد و بدین وسیله به حمایت از حزب الله در جنوب لبنان و حماس در کرانة باختری رود اردن به لحاظ مالی و ایدئولوژیکی مبادرت می ورزد؛
3) جلوگیری از اشاعة تسلیحات هسته ای در منطقه: این مسأله جنبه دیگری از منافع آمریکا بشمار می آید که ظاهراً توسط بلند پروازیها و فعالیتهای ایران که نسبت به فعالیتهای عراق قبل از عملیات طوفان صحرا بی شباهت نیست مورد مخاصمه قرار گرفته است؛
4) کاهش خطر تروریسم بین المللی: مادامی که عوامل رادیکال در تهران برتری داشته باشند این خطر همچنان ادامه خواهد یافت. مشخص نیست که آیا آقای هاشمی رفسنجانی نقش مستقیمی در امر تأیید قتلهای مخالفین رژیم در خارج کشور داشته و یا اینکه از اردوگاههای تربیت تروریستها در سودان حمایت نموده است یا نه، ولی وجهةْ رژیم وی همچنان یک وجهة تروریستی باقی مانده است.»(5)
البته اهداف دیگری نیز از سوی تحلیلگران مختلف برای استراتژی مهار دوجانبه آمریکا در منطقه ذکر شده است که از جملة آنها می توان از سرکوب گرایشات اسلامی انقلابی نام برد. به اعتراف مارتین ایندیک « مقامات آمریکایی بشدت نگران رشد گرایشات اسلامی- انقلابی در بین کشورهای منطقه هستند که سودان و الجزایر از آن جمله اند.»(6) لذا دولت آمریکا در تلاش است تا با« مهار و انزوای » جمهوری اسلامی ایران به عنوان مروج و حامی اینگونه گرایشات، از یک سو با اعمال فشارهای سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی- عملیّات کم شدّت- زمینه های« استحاله» اندیشه های اسلامی- انقلابی را در داخل کشور فراهم آورد. از سوی دیگر، با« تحدید نهضتهای اسلامی در سرتاسر منطقه و ارائه دورنمایی از تحولات سیاسی دموکراتیک، توسعه بازارهای اقتصادی آزاد و برقراری ثبات به کمک نیروهای نظامی»(7) از گشترش هر چه بیشتر آنچه که« بنیادگرایی و اصول گرایی اسلامی» خوانده می شود، جلوگیری نماید.
مکانیزمهای اجرایی استراتژی مهار دوجانبه
در استراتژی مهار دوجانبه(ایران و عراق) دولت کلینتون، مکانیزمهای اجرایی متفاوتی در سطوح مختلف بکار گرفته می شود. در مورد عراق که از نظر نظامی پس از جنگ خلیج فارس بگونة قابل ملاحظه ای« تعدیل» شده است استراتژی مهار دولت آمریکا از طریق پیگیری اجرای قطعنامه ها سازمان ملل دنبال می شود. در نظر دولت مردان آمریکا عراق در حال حاضر تا حد زیادی مهار شده است. علیرغم اینکه صدام حسین توانست قدرت خویش را حفظ کند و همچنان در ر أ س امور عراق باقی بماند اما توانایی وی در جهت فرار انزوایی که عراق در آن قرار داد، ببسیار محدود به نظر می رسد.
اما در مورد ایران، استراتژی مهار از طریق مکانیزمهای نظامی، اقتصادی و سیاسی به اجرا گذاشته می شود. در بعد نظامی، هدف جلوگیری از دسترسی جمهوری اسلامی ایران به تسلیحات هسته ای، سلاحهای انهدام جمعی و جنگ افزارهای متعارف می باشند که به نظر استراتژیستهای آمریکا و طراحان استراتژی مهار دوجانبه تهدید کنندة ثبات منطقه و منافع حیاتی آمریکا است. در این زمینه دولت کلینتون تلاش دارد تا با بزرگ نمایی خرید های تسلیحاتی ایران« ضرورت مقابله با تهدیدات ایران» و« سیاست جمعی برای محدود نگهداشتن و مهار ایران» را به متحدین اروپایی- آسیایی خود بقبولاند. مارتین ایندیک طراح استراتژی مهار دوجانبه در این باره گفته است:« آمریکا تلاش خواهد کرد متحدین اروپایی و ژاپنی خود و همچنین سایر کشورهای روسیه و چین را متقاعد نماید که کمک به ایران در زمینة کسب تسلیحات هسته ای و یا امکاناتی که بتواند تهدیدی برای منطقه بشمار رود به نفع آنها نیست.»(8) وارن کریستوفر وزیر امور خارجه دولت کلینتون نیز ضمن درخواست از کشورهای اروپایی برای پیوستن به آمریکا برای محدود کردن تقویت بنیه نظامی ایران تأکید کرد که این کشورها باید سیاست مشترکی اتخاذ نمایند تا ایران موضع خود را در بارة تقویت بیش از حد بنیه نظامی اش در منطقه تغییر دهد.(9) از سوی دیگر، آمریکا طرفین قراردادهای تسلیحاتی ایران همچون روسیه، چین، جمهوری چک، کره شمالی، اکراین و…راتحت فشار شدید قرار داده است تا قراردادهای خود با جمهوری اسلامی ایران را لغو کنند.(10)
علاوه براین، در کنار ممانعت از تقویت نظامی جمهوری اسلامی ایران،آمریکا مترصد فرصت است که با بدست آوردن بهانه و شرایط لازم تعرض کم شدّت خود را نسبت به جمهوری اسلامی عملی سازد. روزنانه واشنگتن تایمز در شمارة پاییز 1993 خود به نقل از منبعی که آن را« یک مقام پنتاگون» خواند، نوشت:« برنامه ریزی برای درگیری احتمالی با ایران مدتهاست که آغاز شده است. زیرا ایران دشمن بالقوه ای برای آمریکا بشمار می رود و واشنگتن قدرت ایران را جدی تلقی می کند. طراحان پنتاگون فرض را بر این نهاده اند که ایران در مقطعی که از زمان اقدامی خواهد کرد که لازمه اش پاسخ نظامی آمریکا خواهد بود. واشنگتن تایمز بهانه های آمریکا را سوء قصد به یک مقام سیا در خاورمیانه و یا ممانعت ایران از به نتیجه رسیدن قرارداد سازش میان رژیم صهیونیستی ذکر کرد و خاطر نشان ساخت که آمریکا ظاهراً تنها کشور جهان است که خطر تجاوز نظامی ایران را جدی تلقی می کند. این روزنامه به نقل از مقام مذکور اضافه کرد: ایران طی دو سال گذشته میلیاردها دلار اسلحه خریده و اگر حضور آمریکا را در خلیج فارس نادیده بگیریم ایران امروز پر قدرت ترین نیروی نظامی در خلیج فارس است.»(11)
در بعد اقتصادی، هدف آمریکا جلوگیری از برقراری هرگونه روابط اقتصادی بین ایران و قدرتهای اقتصادی اروپا و آسیا که به تقویت و رشد اقتصادی ایران و خروج آن از مشکلات موجود منتهی گردد، می باشد. به نظر دولتمردان آمریکایی « اقتصاد ایران در وضع نابسامانی قرار دارد بنابراین در برابر فشارهای غرب آسیب پذیر است.(12) لذا قدرتهای اقتصادی و دارندگان تکنولوژی پیشرفته باید از تأمین نیازهای مالی موقتی و همچنین صدور کالاهای استراتژیک با کاربرد دوگانه اقتصادی و نظامی به جمهوری اسلامی ایران اجتناب کنند. مارتین ایندیک در این باره گفته است: متحدین اروپایی و آسیایی آمریکا باید بدانند که « به نفع آنها نیست که روابط اقتصادی خود با ایران قدری تسهیل نمایند. که ایران بتواند از یک- طرف روابط تجاری عادی خود را با آنها حفظ کند و از طرف دیگر منافع مشترک همگی ما را مورد تهدید قرار دهد.»(13) پولت ریو معاون وزیر امور خارجه آمریکا نیز چگونگی مهار اقتصادی ایران را چنین تشریح کرده است: « از طریق همکاری با دیگر کشورها تلاش می کنیم تا ایران را از دسترسی به فنون پیشرفته ( تکنولژی)، اعتبارات مالی و دیگر امکانات محروم نماییم. »(14)
اما دولت کلینتون در تحقق اهداف استراتژی مهار دو جانبه با مشکلات عدیده ای دست به گریبان است. یکی از شروط ضروری موفقیت این استراتژی در ابعاد سیاسی، نظامی و حتی اقتصادی همسویی و هماهنگی بین کشورهای پیشرفته و متحد آمریکا در تحریم مالی و تکنولوژی نظامی و غیر نظامی به جمهوری اسلامی ایران است. این شرط با وجود تمامی تلاشهای آمریکا هنوز تحقق نیافته و در آینده نیز امیدی به تحقق آن نمی رود. نیویورک تایمز در تابستان 1993 (1372) در این باره نوشت: کلینتون برای اعمال سیاست اعلام شدة خود در قبال ایران نیازمند دو اقدام فوری است: داخل ساختن اروپا و ژاپن به همکاری کامل [در تحریم مالی و اقتصادی] و افزایش قدرت مقابله با تهدیدات نظامی ایران در منطقة خلیج فارس. نیویورک تایمز اضافه کرد: به نظر می رسد راضی ساختن اروپا آن هم در شرایط جاری که هر یک از کشورهای اروپایی نیاز مبرمی به سفارش خرید دارند، کار ببسیار مشکلی می باشد.(15)
همین عدم هماهنگی بین متحدین آمریکا که مارتین ایندیک آن را« عدم توازن ساختاری بین روشهای مقابله با ایران و عراق» می نامد، سبب شده است که وی صراحتاً اعتراف کند:« جامعة بین المللی در مقابله با عراق با موفقیتهایی روبرو شد ولی در مواجهه با ایران ناکام بوده است.»(16)
نتیجه گیری
1) استراتژی مهار دو جانبه، بازگشت آمریکا به سیاست« ژاندارمی مستقیم» است. حضور روزافزون نیروهای آمریکایی درمنطقه خلیج فارس شاهد این ادعا می باشد؛
2) استراتژی مهار دو جانبه به معنی اقدام جهت براندازی نظام جمهری اسلامی نیست بلکه عمدتاً بر فشارهای بین المللی تأکید می شود تا در رفتار ایران تعدیل ایجاد شود؛
3) هدف طی استراتژی مهار دو جانبه جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی ایران به تسلیحات پیشرفته و کالاهای استراتژیک دارای کاربرد دوگانه نظامی و غیر نظامی می باشد؛
4) مهار همه جانبة ایران کار ساده ای نیست زیرا تحریمهای بین المللی و توافق و همسویی جهانی در این ارتباط وجود ندارد؛
5) یکی از اهداف طی استراتژی مهار دو جانبه فراهم آوردن فرصت و مجاری مطلوب برای مذاکره است.آمریکا تلاش دارد امکان مذاکره با جمهوری اسلامی ایران را از دست ندهد؛
6) این استراتژی تهدیدی برای امنیّت ملّی و بقای جمهوری اسلامی ایران می باشد.
7) در استراتژی مهار دو جانبه « جنگ همه جانبه» با جمهوری اسلامی پیش بینی نشده بلکه حداکثر برخورد ممکن « تعرض کم شدت » است.
8) هدف نهایی استراتژی مهار دو جانبه« استحاله » نظام جمهوری اسلامی ایران در نظم نوین جهانی می باشد.
یادداشتها
1) Middle east policy council,”dual containment : U.S. Policy toward Iran and Igaq”, Washington, D.S 2)Feb.24.1994Foreign Affairs Vol 73, No.1, (Jan- Feb
3)Middle east policy council, ibib
4) Washington post. 2-3 May. 1993
5)Patrick clawson, Irans’ challenge to the west: how, when and why? Policy paper, No.33. 1993.
6)Anthony Lake, confronting Blacklash states, Foreing policy . vol. 73 No.2, (March- April, 1994
(Patrick Clawson,
7) ibid
8) خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، نشریه ویژه، 20/2/72
9) Lossangeless times, spring 1993.
10)Middle east policy council,
(11)Ibid.
12) خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران نشریه ویژه 14/4/72.
13) روزنامه های یومیه در سال 1373.
14) Washington times.Fall 1993
15) مأخذ شماره 12.
16) Middle east policy council.
(17) استراتژی آمریکا در خاورمیانه، مهار دوجانبه، بولتن نمایندگی دائمی جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد، شماره 73، (فروردین1373) صفحه 22.
18) New York times , Summer 1999.
19) Middle east Policy council, ibid
پاورقی ها.
1) Dual containment.
2) Martin indyk.
3) Washington institute for near east policy.
4) Anthony lake.
5) George Kennan.
6) Patrick Clawson.
منابع:
حسین یکتا، پژوهشگاه علوم ومعارف دفاع مقدس