نفت در حیات اقتصادی و صنعتی آمریکا نقشی اساسی دارد ، بدین جهت این کشور سعی می کند راهها و منابع مختلفی را برای تامین نفت خویش ، بخصوص در جهت وابستگی کمتر به نفت حوزه خلیج فارس در نظر بگیرد. خزر از جمله مناطقی است که مورد توجه است ، جستار زیر به بررسی این موضوع می پردازد.

 تامین امنیت نفت از دغدغه های اصلی دستگاه سیاست خارجی آمریکا می باشد که این خود قطعا بر سیاست های اقتصادی و موضع گیری دولتمردان این کشور تاثیرمی گذارد . بدین جهت  هر منطقه ای که از منابع نفت برخوردار باشد آمریکا در آن منطقه حضور جدی دارد و معمولا سیاست هایی را اتخاذ می کند که دستیابی کشورش به نفت را آسانتر نماید. آمریکا به جهت تامین نفت داخلی خود و همچنین کنترل بازار نفت در سطح جهان در تلاش است که بر منافع نفت کنترل و تسلط داشته باشد.

 تلاش برای جلوگیری از دخالت قدرت های دیگر در کشورهای  منطقه موافق با سیاست های آمریکا؛ تاثیرگذاری بر قیمت نفت به واسطه تسلط بر کشورهای تولید کننده نفت ؛ تشویق صادر کنندگان نفت جهت سپرده گذاری دلارهای نفتی در بانکها وموسسات مالی آمریکا؛ استفاده از موقعیت تسلط بر کشورهای نفت خیز خاورمیانه به عنوان اهرم مناسب و حق وتویی نسبت به تحولات نظامی و صنعتی در ژاپن و آلمان از دیگر اهداف سیاست خارجی آمریکا درباره منابع انرژی است .

 مقامات حکومتی آمریکا غیر از دغدغه های تامین نفت برای مصارف داخلی ، نگرانی های دیگری نیز راجع به بازار جهانی نفت دارند، از جمله اینکه آنها نگران استفاده صادر کنندگان از این کالا به عنوان سلاح سیاسی جهت اعمال فشار برمصرف کنندگان و  تامین امنیت اقتصادی خود هستند.

 با توجه به اینکه رونق اقتصادی این کشور به عنوان بزرگترین اقتصاد دنیا وابسته به رشد فزاینده همگرایی اقتصادی بین قطب های مهم اقتصادی جهانی است بدین خاطر برای حفظ ثبات این قطب های اقتصادی (نظام های اروپایی و آمریکایی ) درصدد توسعه منابع فعلی و منابع جدیدی انرژی است . آمریکا با توجه به اقتصاد داخلی اش که شدیدا نیازمند منابع سوختی بویژه نفت می باشد و همچنین اهدافی سیاسی اش در سطح جهان درصدد کنترل منابع نفت و گاز خزر است که البته این اهداف دارای اهمیت استراتژیک نیز می باشد . بدین جهت این کشور در نظردارد از منطقه خزر به عنوان پایگاهی جهت کنترل و مقابله با نفوذ ایران ، روسیه و چین استفاده کند و با طرح وجود ذخایر سرشمار نفت و ادعای مخالفت روسیه و ایران با توسعه کشورهای منطقه و وعده  اعطای دلارهای نفتی  تلاش می کند خلاء قدرت را پر کند و تسلط انحصاری بر منابع نفت و گاز منطقه داشته باشد .

 افزون بر این ایالات متحده در نظر دارد از طریق  برگزاری رزمایش های ادواری مشترک با دولت های منطقه به تدریج منطقه خزر را از نظر نظامی زیر  کنترل خود در آورد . آمریکا بدنبال این است که با حضور روز افزون در آسیای مرکزی و قفقاز و به خصوص در منطقه خزر از یک سو  روسیه را تحت نظر بگیرد و از سوی دیگر ایران را از طریق شمال، تحت محاصره و فشارقرار دهد. لذا آمریکا در منطقه خزر و آسیای مرکزی اگر امتیازی  نیز به روسیه بدهد به معنی پذیرش حضور مستقل آن کشور به عنوان رقیب خود نیست بلکه آن را به عنوان یک روسیه غربی شده در نظرمی گیرد.

 آمریکا علاوه بر اینها اهداف سیاسی دیگری را نیز مد نظر دارد : حمایت از دولت های حاشیه ای خزر مانند آذربایجان ، ترکمنستان و قزاقستان در جهت سیاست های خود ؛ حمایت از همکاری های منطقه ای موافق اهداف نفتی خود ؛ حمایت از شرکت های آمریکایی در منطقه ؛ تداوم اعمال فشار علیه ایران جهت تغییر اعمال غیر قابل قبول آن از جانب آمریکا.

 درکل تمرکز سیاست های آمریکا در خزر تامین منابع شرکت های نفتی آمریکا و جلوگیری از نقش آفرینی ایران در انتقال انرژی خزر می باشد . کلیه سیاست هایی که آمریکا در این حوزه دنبال می کند چه در حوزه انتقال انرژی و چه در فعالیت های نظامی سیاسی این مسئله مشهود است.

 اهداف نفتی آمریکا در خزر با توجه به قیمت  روز افزون نفت در سطح جهان اهمیت بیشتری پیدا کرده است . البته محدودیت های منابع نفتی خزر بسیارمتعدد است چه در امر انتقال و چه در مقدار و برآوردهای ذخیره ای آمریکا خیلی تلاش کرده است که همه چیز را فراتر از واقعیت ها تفسیر کند تا بهتر بتواند منابع مالی و سیاسی را در جهت سیاست های خود در منطقه بسیج نماید ، اما چالش های امنیتی و تحولات جهانی سرمایه که به امنیت بسیار حساس است آمریکا را در سیاست های خزر با مشکل مواجه کرده است و نتوانسته است آن اهداف و منابع نفتی را که از خزر انتظاردارد بدست آورد.