درنخستین سال پس از فروپاشی اتحاد شوروی، یلتسین ووزارت امورخارجه روسیه درچارچوب سیاست های غرب گرایانه خود، جمهوری اسلامی را به عنوان منبع «تهدید اسلامی» مورد ارزیابی قرار دادند. البته این نگرش سبب قطع روابط نشد، و کوزیرف درمارس 1993 بادیدار از تهران سعی کرد روابط دوکشور را بهبود بخشد. دراین دوره تحت تاثیر روابط بسیار خوش بینانه با آمریکا و امضاء بیانیه دوستی و همکاری آمریکا و روسیه در ژوئیه 1992، و نیاز شدید روسیه به کمک های آمریکا برای بازسازی اقتصادی آن، روابط با جمهوری اسلامی ایران از اهمیت برخوردار نبود. دراین دوران روسیه برای نمایش میزان عمق همکاری خود با آمریکا درسال 1993 از فروش موتورهای موشکی  به هند انصراف خود را اعلام کرد. دراین مدت وزارت امورخارجه روسیه اولویت روابط خود را با جمهریهای پیرامون خود و نیز غرب قرار داده بود. نه تنها از نظر مسایل سیاسی – امنیتی، بلکه از نظر مسایل اقتصادی و اجتماعی نیز گسترش روابط با غرب در اولویت  ویژه قرارداشت.

  ولی به زودی باتحولاتی که در پیرامون روسیه، « درخارج نزدیک» یعنی جمهوری های تازه استقلال یافته رخ داد، و رشد افراط گرایی درداخل روسیه، با پیروزی ولادیمیر ژیرینفسکی ، رهبری روسیه ضرورت تحول در سیاست خارجی این کشور را پذیرا شد. مسأله دیگری  هم سبب تغییر جدی در روابط با  جمهوری اسلامی ایران نیز گردید، که به پیگیری  مذاکرات صلح  در تاجیکستان و نقش موثری که جمهوری اسلامی ایران درکنار روسیه ایفاء کرد، مربوط بود. روند افزایش اختلاف  نظر میان روسیه و آمریکا  درمسایل بین المللی و منطقه ای  مانند بالکان ، قفقاز و خاورمیانه این تحول را تسریع کرد. روسیه پذیرفت براساس ویژگیهای  ژئوپلیتیکی خود باید نقش برجسته ای رادر مناطق آسیای ایفاء کند. کوزیرف هرچند به عنوان چهره ای بشدت هوادار غرب شناخته شده بود، ناچار از پذیرش واقعیت های ناشی از این ویژگیها گردید.هرچند حمله نظامی آمریکا به مرکز اطلاعاتی بغداد متحد سنتی روسیه، پیش از آن مورد تائید قرار گرفته بود. روسیه  کوشید در روابط خود با عراق نیز تغییرات را گسترش دهد. فشارهای داخلی برکوزیرف، بویژه از درون پارلمان د راین زمینه  باید مورد توجه قرار گیرد.

 ایفـای نقـش سـازنـده جمهوری اسلامی ایران درجنگ داخلی تاجیکستان و عدم مداخله  این کشور درتحولات منطقه قفقاز و جدایی طلبی درچچن،  برای فدراسیون روسیه زمینه مناسبی را برای بهره گیری از ظرفیتهای ایران در آسیای مرکزی و قفقاز ارائه کرد. هرچند بازگشت  روسیه به خاورمیانه اساساً  با گرایش اقتصادی  تقویت می شد، ولی همکاری رو به افزایش با جمهوری اسلامی ایران اساساً تحت تاثیر تمایلات سیاسی – امنیتی بود.درهمان حال ایران می توانستامکانات وسیعی را برای گسـترش همکاری های اقتصادی وفنی ارائه کند، که درهمکاری دو کشور برای اتمام پروژه نیروگاه هسته ای بوشهر بازتاب آن مشخص شد.

سفرخاورمیانه ای چرنومردین در نوامبر 1994 بیشتر از آنکه  تحت تاثیر اهداف سیاسی باشد، اقتصادی بود. بسته شدن پیمان  همکاری های اقتصادی با  کویت، عمان، عربستان سعودی دراین چهارچوب قابل تحلیل می باشد. بهبود روابط  با مصر، سوریه، عراق و لیبی نیز ادامه یافت. فروش زیردریایی از سوی روسیه به جمهوری اسلامی ایران با تهدید کنگره  آمریکا برای قطع  کمک های اقتصادی مواجه شد.ولی این سیاست به گونه ای بیان استقلال طلبی روسیه از نفوذ آمریکا درمنطقه و جهان بود. بر خلاف مورد همکاری موشکی که با هند متوقف شد، این همکاری ادامه یافت. پایبندی جمهوری اسلامی به مقررات آژانس بین المللی هسته ای، همواره در برابر فشارهای آمریکا درمورد همکاری هسته ای دو کشور از سوی رهبران روسیه مورد تاکید قرار گرفته است.

  جایگزین شدن یوگنی پریماکوف به جای آندره کوزیرف، سبب بهبود روز افزون سیاست خاورمیانه ای روسیه ونیز روابط با جمهوری اسلامی ایران گردید. او که همواره منافع سنتی روسیه را مورد تاکید قرار داده، ضرورت ایفای نقش یک قدرت بزرگ از سوی این کشور رامطرح می ساخت. پریماکوف توسعه نفوذ  فدراسیون  روسیه درجهان  اسلام را یکی از مهمترین اهداف خود قرا رداده است. توسعه روابط با کشورهای اسلامی به ویژه آسیای مرکزی  و قفقاز از نکات مورد توجه او بود. دراین دوران روند بهبود گسترش روابط دو کشور، با توجه به اشتراکات  گسترده درنگرش به مسایل منطقه ای وجهانی ادامه یافت. زمینه های مناسب توسعه همکاریهای دو کشور در عرصه های داخلی این روند را تقویت کرده است.

  بسـته شـدن قـرارداد سـاخت هـواپیـماهـای روسـی در ایران، زمـینه ساز گستـرش روز افزون روابـط فنـی واقتـصـادی دو کشور بوده است. همکاریهای فنی ونظامی ایران و روسیه دارای اهمیت ویژه ای بوده است. با توجه به شکاف روز افزون دردیدگاههای آمریکا و روسیه، همکاری فدراسیون روسیه با ایران فرصت های مناسبی را برای بهره گیری این کشور از امکان چانه زنی در روابط خود با ایالات متحده فراهم آورده، که به خوبی مورد استفاده قرار گرفته است.  نقش برجسته ایران  در آسیای مرکزی و قفقاز، با توجه به ظرفیت های فرهنگ و تمدنی آن برای روسیه جاذبه زیادی در برداشته است. ایران این زمینه ها را برای توسعه روابط سازنده و مسالمت جویانه اقتصادی و فرهنگ مورد توجه قرار داده است.

روسیه که در برابر اصرار آمریکا برگسترش هنجارهای غربی دراین کشور، نقش انحصاری آن رادر تحولات جهانی مورد اعتراض قرار داده، ایجاد یک نظام چند قطبی رادر پی فروپاشی اتحاد شوروی دنبال کرده است. جمهوری اسلامی ایران نیز با رودرویی با ایالات متحده دراین چارچوب مورد توجه قرار گرفته است. جهت گیری های مشترک منطقه ای و جهانی دو کشور، سبب نزدیکی  فراینده آنها از سال 1995 به بعد  شده است. توسعه روابط با اسراییل تحت نفوذ لابی قدرتمند یهودی در این کشور، و مهاجران یهودی روس به اسراییل این روند را تحت تاثیر قرار نداده است. مزایای توسعه روابط با ایران بویژه از نظر سیاسی – امنیتی در آسیای مرکزی و قفقاز غیرقابل چشم پوشی بوده است. کانون های متعددی در روسیه سبب عدم توازن در سیاست خارجی منطقه ای آن بوده است.  دومای روسیه به عراق توجه داشته، وزارت امورخارجه (دوران پریماکوف) به فلسطین توجه داشته، و کرملین  تحت تاثیر لابی یهودی ها قرار داشته، مجتمع نظامی به دنبال فروش سلاح به ترکیه بوده، درحـالی که دولت فدراسیون  روسیه سرکوب  نظامی کردها این ک شور را مردود می داند. این نـاسازگـاری هـا سبـب بروز تناقضاتی در روابط روسیه باکشورهای خاورمیانه گردیده است.

اجرای قانون تحریم آمریکا علیه ایران و لیبی که کنگره آمریکا درسال 1996 آن را تصویب کرد، فرصت را برای بهره گیری روسیه از وضعیت  روابط خارجی  ایران مهیاتر ساخت. در پی اعمال فشاردولت آمریکا برشرکت  های توتال(فرانسه) و گازپروم (روسیه) و پتروناس(مالزی) فرصت های جدیدی برای این کشور بوجود آمد. هرچند نزدیکی فزاینده  ایران و روسیه پیوسته مورد اعتراض آمریکا قرار داشته، ولی روسیه همواره همکاریهای فنی و اقتصادی و بویژه هسته ای خود با جمهوری اسلامی ایران را درچارچوب منافع خود دنبال کرده است. پوسووالیوک معاون پریماکوف در برابر انتقاد مقامات آمریکایی، برتعهد ایران به قوانین آژانس  بین المللی انرژی تاکید کرده، منطق تجهیز همسایه روسیه به سلاح هسته ای را زیر سوال برده است.

  روابط تجاری ایران و روسیه که درسال 1993 حدود 723 میلیون دلار بود، درسال 1996، به 200 میلیون دلار و درسال 1997 به 550 میلیون دلار رسید. این ارقام به خوبی نشان می دهد ظرفیت اقتصادی روابط دو کشور به هیچ وجه مورد استفاده قرار نگرفته و اساساً ملاحظات سیاسی بر روابط دو کشور سایه  انداخته است. جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه تحت تأثیر نگرش خود نسبت به مسایل جهانی و منطقه ای همکاریهای خود را گسترش داده اند. ولی این گسترش درعرصه های فنی و اقتصادی ما به ازای مناسب خود را پیدا نکرده است. ریشه های غرب گرایی در جمهوری اسلامی ایران و باز تولید باور به غرب درمیان نخبگان  سیاسی و فکری این روند را تحت تاثیر قرار داده است. دردیدار دکتر کمال خرازی از مسکو در فوریه 1998، یوگنی پریماکوف اعلام کرد، روسیه تنها به روابط نظامی راضی نیست ومایل است روابط خود با ایران را در همه زمینه ها توسعه دهد. آمریکا با حساسیت روند همکاری دو کشور راتحت نظر داشته، و اساساً یکی از محورهای ملاقات های رهبران آمر یکا و روسیه درسالهای پس از فروپاشی،  چگونگی روابط فدراسیون روسیه با جمهوری اسلامی ایران بوده است. روشن است که این وضعیت  فراهم آورنده  فرصت های خوبی برای فدراسیون  روسیه و تقویت توان چانه زنی آن در برابر آمریکا بوده است. ایران در ایجاد کمربند ایمنی و دوستی در پیرامون روسیه جای بسیار مهم و حساسی را به خود اختصاص داده است. روسیه به خوبی به آن توجه کرده است.

  رهبران فدراسیون روسیه به خوبی توجه دارند، بدون همکاری با جمهوری اسلامی ایران جنگ در تاجیکستان پایان نمی یافت. هرچند ظهور طالبان روند صلح را تسریع کرده بود. سفیر پیشین روسیه درتهران نیز مدل همکاری دو کشور در تاجیکستان را برای بهره گیری درموارد مشابه مناسب یافته است. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در برابر مسایل جدایی طلبان چچن درستی این برداشت را به خوبی روشن ساخت. دربحرانی ترین شرایط درجمهوری خودمختار چچن، ایران که ریاست سازمان کنفرانس اسلامی را برعهده داشت ، توانست دیدگاه خود رادرخصوص عدم مداخله درمسایل داخلی این منطقه درجهان اسلام تقویت کند. این اقدام برای فدراسیون  روسیه بسیار ارزشمند بود.

  همکاریهای نظامی ایران و روسیه درسالهای پس از فروپاشی اتحاد شوروی ابعاد ویژه ای پیدا کرده است. در فاصله سالهای 1992 تا 2000 روسیه سه زیردریایی، 200 تانک تی 72، 20 سوخوی 24 و 8 میگ 29 به ایران فروخت. ایران همچنین توانسته امتیاز ساخت تانک تی 72 س وتجهیزات رزمی ب ام پ را بدست آورد. کارشناسان نظامی روسی نیز در آموزش و ارتقاء عملکرد  نظامیان ایرانی تلاش زیادی انجام داده اند. انتقال سیستم های پیچیده نظامی نیز در چارچوب  همکاریهای دوکشور صورت گرفته است. آموزش گروهی ازنظامیان ایرانینیز در آموزشگاههای نظامی فدراسیون روسیه دنبال شده است. همکاریهای نظامی جمهوری اسلامی ایران  و فدراسیون روسیه، با توجه به نگاه د کشور به تلاش های آمریکا برای سلطه برجهان، و نیز علایق ترکیه برای نفوذ درمنطقه  دریای مازندران تقویت شده است. هر دو کشور این منطقه را حوزه علایق  حیاتی خود می دانند، و به شدت با حضور نیروهای بیگانه در هرشکل  ممکن مخالف هستند . با توجه به میزان وابستگی و ارتباط جمهوری های آسیای مرکزی و قفقاز با روسیه، جمهوری اسلامی ایران نیز کوشیده روند همکاریهای منطقه ای را تقویت کند. تمرکز ایران برمسایل اقتصادی و فرهنگی درمنطقه، و پرهیز از دخالت در امور سیاسی این کشورها چشم انداز روشنی را برای توسعه همکاریهای منطقه ای فراهم آورده است.

  جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه همکاریهای خود را در عرصة انرژی هسته ای گسترش داده اند . هرچند این همکاری در زمینه بهره گیری صلح آمیز از انرژی هسته ای می باشد،  ولی به عامل مهمی در روابط فدراسیون روسیه با آمریکا و اسراییل تبدیل شده است. آمریکا از سال 1995 که این قرارداد بسته شده، همواره برای لغو آن کوشیده است. درسال 1995 طبق قرارداد ال گور- چرنومردین، معاون رئیس جمهوری، آمریکا ونخست وزیر روسیه، این کشور پذیرفت ازتحویل سلاحهای جدید به ایران خودداری کند. در برابر این تعهد آمریکا نیز محدودیت صادرات برخی از تولیدات  مربوط به تکنولوژی های پیشرفته به روسیه را برداشت. این توافق در هر دو کشور با برداشت های متفاوتی روبرو بود. در روسیه به عرصه سلاحهای هسته ای و تکنولوژی موشکی ارتباط داده می شد، و در آمریکا آن را به فروش انواع سلاحها به ایران مربوط می دانستند . به هر حال دولت کلینتون اصرار داشت، درچارچوب این توافق نباید دولت روسیه سیستم ها وتکنولوژیهایی را به ایران تحویل دهد، که به ارتقای توان نظامی آن بیانجامد و توازن قوا درخلیج فارس را برهم زند.  این اختلاف نظرها دردوران پوتین نیز ادامه یافت. ولی او براساس منافع اقتصادی روسیه خروج خود را از این توافق اعلام کرد. پوتین ادامه همکاری با جمهوری اسلامی ایران و بازسازی تجهیزات و سیستم های ارسالی دردوران اتحاد شوروی را در دستور کار خود قرار داد. از دست دادن بازار وسیع اسلحه درایران مزایای عظیم اقتصادی آن برای روسیه قابل قبول نبود. به این ترتیب روسیه دربرنامه 25 ساله بازسازی نیروهای نظامی ایران جایگاه خود را تثبیت کرد. جمهوری اسلامی ایران نیز تمایل خود را به دریافت سیستم های گوناگون پیشرفته ابراز کرده، که با استقبال دولت پوتین همراه بوده است.

  آمریکا و اسراییل همواره با حساسیت بسیار ابعاد این همکاری را مورد توجه قرار داده اند. آنها از انتقال تکنولوژی سلاحهای هسته ای و موشکی به ایران سخت نگران هستند. تنش میان فدراسیون روسیه و آمریکا در زمینه همکاریهای  هسته این دو کشور با فراز و نشیب زیاد درسالهای گذشته ادامه داشته است. ازنظرآمریکایی ها همکاری روسیه با ایران در به پایان رساندن نیروگاه بوشهر به تکمیل توانایی هسته ایران وساخته سلاح هسته ای توسط این کشور یاری می رساند. دولت روسیه متقابلاً این همکاری را درچارچوب اهداف صلح آمیز برآورده کرده است. از دید روسیه، آمریکا بیشتر به ملاحظات اقتصادی خود توجه دارد، و فرصت های از دست رفته را دنبال می کند. روسیه درتایید دیدگاه خود به نحوه همکاری مشابه آمریکا با کره شمالی دراین زمینه  استناد می کند. آمادگی ایران برای بازرسی نیروگاه بوشهر واثبات اهداف صلح جویانه آن همواره مورد استناد مقامات روسی بوده است. نگرانی دیگر آمریکا و اسراییل از همکاریهای نظامی ایران و روسیه، به کمک های این کشور برای توسعه توانایی های موشکی ایران مربوط می شود. مقامات آمریکایی مدعی هستند روس ها تکنولوژی موشکی پیشرفته را به ایران انتقال و سیستم ارتباط ماهواره ای راکه توان بهره گیری نظامی هم برای آن وجود دارد، دراختیار ایران قرار می دهد.

  درفوریه 1998 وزارت دفاع روسیه اعلام کرد، نه با ایران و نا به هیچ کشوری درخاورمیانه ای برای انتقال تکنولوژی موشکی همکاری نمی کند. ولی آمریکا با ادعای همکاری برخی موسسات روسی با ایران در این زمینه، تحریم هایی را درمورد آنها اعمال کرده است. این بحث ها درطول سالهای گذشته ظرفیت مناسبی را برای تنظیم روابط روسیه با آمریکا در برداشته است. درمارس 1999 آناتولی (ناتان) شارانسکی که بعد وزیر تجارت و صنعت اسراییل شد، روسیه را به دلیل عدم توجه جدی به قطع همکاریهای استراتژیک نظامی با ایران مورد سرزنش قرارداد. اسراییل لغو قرارداد خرید گاز طبیعی خود را از روسیه  مطرح ساخت. درپاسخ به این اتهامات  مقامات روسی همواره از عدم ارایه شواهد و مدارک قابل قبول از سوی آمریکایی ها و اسراییلی ها سخن گفته اند، و ادعای این دو کشور در خصوص انتقال تکنولوژی پیشرفته موشکی به ایران را ردکرده اند. سفر ژنرال لئونیدایواشف در راس یک هیات از نظامیان بلند پایه روسی در ژوئیه سال 2000، برابعاد نگرانی های آمریکا واسراییل درخصوص پیامدهای  همکاریهای نظامی تهران و مسکو افزود.

  تقویت همکاری دو کشوردرعرصه گوناگون نظامی  حاصل این سفر بود. دو کشور درمورد توسعه ناتو و درگیر شدن آن در مسایل قفقاز جنوبی، توازن قوا در خاورمیانه وتحولات افغانستان دیدگاههای مشابهی را ابراز کرده بودند. برای پوتین توسط روابط پایدار با جمهوری اسلامی ایران ، می تواند پاسخگوی  نیازهای این کشور درخاورمیانه و منطقه دریایی مازندران باشد.  حاکمیت یافتن طالبان درافغانستان، با توجه به تجربه همکاری ایران و فدراسیون روسیه در تاجیکستان ، شرایط را برای نزدیکی بیشتر دو کشور فراهم ساخت. ماهیت  عملکرد دولت طالبان و تهدیدات  امنیتی – نظامی  ناشی از آن هم برای جمهوری اسلامی ایران و هم برای منطقه و حتی درون فدراسیون  روسیه، این نزدیکی را تقویت کرد. حضور بیست میلیون مسلمان سنی مذهب درداخل فدراسیون  روسیه، تهدید  اسلام گرایی طالبانی را بسیار جدی ساخته است. تجارب جدایی طلبی درچچن و داغستان  و نفوذ عوامل طالبان در آن، به همراه دغدغه های امنیتی جمهوری اسلامی ایران درهمسایگی افغانستان روند همکاریهای دو کشور را تقویت کرده است.

  پس از بحران مالی اوت 1998 در روسیه، وتشدید نیازهای اقتصادی روسیه نسبت به غرب بویژه آمریکا، باردیگر تاثیر روابط روسیه و آمریکا برکیفیت روابط با جمهوری اسلامی ایران مطرح گردید. تاخیر در به پایان رساندن پروژه نیروگاه بوشهر سبب بروز تردید دراهداف و سیاست های فدراسیون روسیه شده است . با اجرای سیاست های روسیه در برابر جمهوری اسلامی ایران چنین به نظر می رسد که روسیه تلاش دارد حداکثرنفوذ خود را در ایران تامین نماید، و درهمان حال حداقل زیان و آسیب را در این زمینه از آمریکا پذیرا شود.  بهره برداری از منابع نفت و گاز دریای مازندران، و خطوط انتقال انرژی از این منطقه  به یکی از محوری ترین مسایل در روابط ایران و روسیه تبدیل شده است. پس از استقلال جمهوریهای  حاشیه این  دریا  و تبدیل دو کشور ساحلی  به پنح کشور، مسایل دریای مازندران دچار پیچیدگی  های بسیاری شده است.  دراین روند ملاحظات  سیاسی به طور جدی مسایل اقتصادی را تحت تاثیر قرار داده است. برای فدراسیون 

 روسیه انتقال انرژی منطقه خزر از بندر نووروسیسک (مسیر سنتی دوران اتحاد شووری) می تواند مزایای سیاسی واقتصادی چشمگیر ی را ارائه نماید. لذا برای این کشور نحوه انتقل انرزی به بازارهای جهانی اهمیت جدی دارد. همین مسأله برای جمهوری اسلامی ایران، اقتصادی ترین و امن ترین و با صرفه ترین مسیرجغرافیایی برای تحقق این هدف وجود دارد. ولی از آنجا که همه بازیگران منطقه ای و بین المللی به تنوع مسیرهای انتقال  انرژی توجه دارند، دو کشور باز هم می توانند درچارچوب همکاری خود این سیاست را دنبال کنند. آمریکا، ترکیه و آذربایجن خط لوله باکو- جیحان (درکنار دریای مدیترانه) را مورد توجه قرار داده اند. آمریکا برای اجرای سیاست مهار خود علیه جمهوری اسلامی ایران، حاضر به پرداخت هزینه سنگین این انتخاب نیز بوده است. اهمیت انتقال انرژی از این منطقه، امنیت و سیاست درافغانستان و پاکستان ا نیز تحت تاثیر قرار داده است. در بحبوحة توسعه حضور نظامی طالبان، ودر شرایطی که هنوز آنان قدرت سیاسی خود را تثبیت نکرده بودند، شرکت های نفتی درمورد انتقال انرژی از مسیر افغانستان و پاکستان و تبادل نظر پرداخته بودند. شرکت یونوکال آمریکایی، بریداس آرژانتین و دلتای عربستان سعودی دراین زمینه مشارکت داشتند.

  دوکشور درجهت گیری های منطقه ای و بین المللی خود، به ویژه در پایان جنگ سرد و در برابر سیاست های آمریکا برای ایجاد یک نظام سلسله مراتبی به رهبری خود، با یکدیگر سازگاری چشمگیری را آشکار ساخته اند. این همنوازی سبب تقویت روز افزون همکاری های جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه شده است. اشتاک دیدگاه دو کشور در تحولات بالکان در ابعاد وسیع خود را نمایان ساخت . مواضع واقع گرایانه جمهوری اسلامی ایران در برابر حوادث چچن، برای دولت فدراسیون روسیه محک خوبی برای اثبات مزایای گسترده ناشی از توسعه روابط با ایران بود. جمهوری اسلامی یاران با توجه به مشکلات نظام فدرال در روسیه و مداخلات بیگانگان در مسائل قفقاز، از درگیر شدن درمسایل این منطقه خودداری کرده است. رفتار ایران به عنوان ریاست سازمان کنفرانس اسلامی در قبال سیاست فدراسیون روسیه دربحران چچن، برای این کشور حائز اهمیت بوده است.